هنگامیکه در حال بررسی دلایل عملکرد ضعیف هستید، به این نکته توجه کنید که شاید خودتان هم نقشی در این کاستی ایفا کرده باشید. از خودتان بپرسید که آیا ندانسته، با اقداماتی نظیر کاهش منابع ضروری، تحمیل فشار بیش از اندازه به کارکنان، یا مدیریت ذرهبینی (به معنی نظارت بیش از حد بر کارکنان)، مانع حرکت آنها شدهاید یا خیر. پاسخ به سوالات زیر میتواند به شما در این زمینه کمک کند:
– آیا انتظاراتم را به صورت شفاف بیان کردهام؟
ممکن است کارمندتان فهم دقیقی از خواستههای شما نداشته باشد. اگر به این مسأله مشکوک هستید که مشکل شما نبود شفافیت است، به جای پرسیدن این سوال که آیا فرد موضوع را متوجه شده است یا خیر، از کارمندتان بخواهید تا وظیفه یا پروژه مد نظر را، به زبان خودش برایتان توضیح دهد.
– آیا به وعدههای خود عمل کردهام؟
ممکن است شما و کارمندتان بر این موضوع توافق کرده باشید که لازم است مهارتهای رهبری وی را ارتقاء داده، و مسئولیت بیشتری به او محول کنید. اما زمانیکه میخواهد یک پروژه را طبق نظر خود جلو ببرد، از او درخواست گزارش روزانه میکنید. هرچند ممکن است چنین درخواستی نامعقول به نظر نرسد، اما میتواند به منزله بیاعتمادی شما و اعمال مدیریت ذرهبینی تلقی شود.
– هر چند وقت یک بار، و به چه میزان، در کارهای افراد دخالت کردهام؟
اگر عملکرد کارکنان به حد انتظار نمیرسد، شاید به این دلیل باشد که شما تصمیمات آنها را وتو کرده، یا به آنها فشار میآورید تا کارها را طبق رویکرد مد نظر خودتان انجام دهند. برای برخی افراد بیشترین یادگیری زمانی اتفاق میافتد که قبل از شروع کار تحقیقات کافی انجام داده باشند؛ اما گروهی دیگر ممکن است با روشی پر ریسکتر به رشد و شکوفایی دست یابد. معمولا افراد عملگرا برای تسلط بر یک مهارت جدید، به آزادی بیشتری برای دست زدن به تجربیات نیاز دارند.
– آیا تعیین اولویتها و وظایف را بدون نظر کارکنان انجام دادهام؟
گاهی ممکن است پروژه کوتاهمدتی برای یک فرد تعیین کنید که در نتیجه آن، او نتواند وقت کافی برای اهداف بلندمدت خود اختصاص دهد. یا ممکن است وظیفهای را به فرد محول کنید، که انجام آن در موعد مقرر ناممکن است. تغییری غیر منتظره (و بدون برنامهریزی) در زمان یا منابع، میتواند هر کسی را برای ادامه کار ناتوان سازد.