در کتابی با عنوان «You can change other people»، فرآیندی شامل ۴ گام برای این کار ذکر شده که در ادامه به اختصار توضیح داده می‌شوند.

گام شماره ۱: از منتقد به متحد، تغییر موضع دهید.

هیچ کس دوست ندارد با یک منتقد صحبت کند؛ اما همه علاقه‌مند به گفت‌وگو با یک متحد هستند. زمانی‌که متحد کسی هستید، به آن‌ها توجه نشان می‌دهید، اعتماد به نفسشان را بالا می‌برید، و نسبت به آن‌ها متعهد هستید. آن‌ها در حضور شما احساس شرم و حالت تدافعی را کنار گذاشته، و به جای آن بر بهبود خود تمرکز می‌کنند.

گام شماره ۲: دستاوردی را مشخص کنید، که نیرو‌بخش باشد.

بر آینده‌ی نیروبخشی که قصد ساختن آن را دارند، تمرکز کنید. آینده‌ای که اهمیتش از مشکل کنونی بیشتر است. از آن‌ها بپرسید: «به دنبال چه دستاوردی هستید؟» به آن‌ها فرصت دهید تا به دقت درباره دستاوردهای مد نظرشان برای خود و سازمان، صحبت کنند (برای مثال: «من دوست دارم تیمی با عملکرد قوی خلق کنم، که در آن به شکلی ثمربخش با یکدیگر به معاشرت، همکاری، و حتی نزاع می‌پردازیم.»). این کار به آن‌ها در رسیدن به دستاوردهای مثبت، شفاف، و معنادار کمک می‌کند.

گام شماره ۳: فرصت‌های مخفی را کشف کنید.

وقتی شما و متحدتان دستاورد مد نظر وی را به دقت مشخص کردید، آن‌گاه زمان بررسی مجدد مشکل فرا می‌رسد. اما این بار به جای تلاش برای حل مشکل، از او می‌پرسید: «چگونه این مشکل به ما در رسیدن به دستاورد نیروبخشمان کمک می‌کند؟» چطور ممکن است به چیزی مفید برای ما تبدیل شود؟ مثلاً امکان تمرین‌کردن رفتاری جدید را در اختیار ما قرار می‌دهد، که خود زمینه‌ساز دست‌یابی به ارزش‌ها یا اهداف بااهمیت است. یا فرصت رسیدگی به مسأله بزرگتری که زمینه‌ساز مشکل فعلی است را، برایمان فراهم می‌کند.

گام شماره ۴: براساس معیار ۱۰ امتیازی، یک برنامه ایجاد کنید.

در این گام، متحدتان را برای ایده‌پردازی درمورد راه‌های بهره‌برداری از فرصت‌ها (که در گام قبل ذکر شد)، انتخاب یک برنامه و متعهد شدن به آن هدایت می‌کنید، تا بتواند از مزایای دست‌یابی به این فرصت‌ها بهره‌مند شود. اصطلاح برنامه «۱۰ امتیازی» به این معناست که اگر سوالی مانند «در مقیاس ۱ تا ۱۰، تا چه میزان برای اجرای این برنامه به خود اطمینان دارید؟» پرسیده شد، پاسخ آن بدون شک ۱۰ باشد.