تصور کنید که در یک روز تابستانی در وسط یک دشت نشستهاید و از تماشای نمایش زیبای آتشبازی لذت میبرید. در اطراف شما، موشکهای رنگارنگ با انفجارهایی از آبی، قرمز، بنفش و زرد در آسمان میترکند. ناگهان چشمتان به یک موشک خاص میافتد که به اوج آسمان میرسد و سپس… هیچ! نه صدایی، نه انفجاری، فقط یک خاموشی ناامیدکننده. حالا این سؤال پیش میآید: دوست دارید مسیر شغلیتان در توسعهی نرمافزار مثل کدام آتشبازی باشد؟ آنکه با صدای بلند در آسمان منفجر میشود یا آنکه فقط به ارتفاعی میرسد و سپس بیصدا سقوط میکند؟
داشتن ذهنیت کسبوکاری
بسیاری از توسعهدهندگان نرمافزار که تازه وارد این صنعت میشوند، اشتباهات بزرگی مرتکب میشوند. اما بزرگترین اشتباه آنها این است که به مسیر شغلیشان به چشم یک کسبوکار نگاه نمیکنند. فریب نخورید؛ وقتی تصمیم میگیرید که از راه کدنویسی درآمد کسب کنید، تفاوتی با آهنگری که در یک شهر قرونوسطایی مغازه باز کرده، ندارید. زمانه تغییر کرده است و بسیاری از ما برای شرکتهای مختلف کار میکنیم، اما مهارتها و حرفهی ما متعلق به خودمان است و همیشه میتوانیم مغازهمان را جای دیگری برپا کنیم.
داشتن چنین ذهنیتی برای مدیریت مسیر شغلیتان بسیار حیاتی است. وقتی به خودتان به عنوان یک کسبوکار نگاه میکنید، شروع به گرفتن تصمیمهای درست میکنید. دریافت یک حقوق ثابت که خیلی هم به عملکرد شما وابسته نیست، میتواند باعث شود که خود را فقط یک کارمند ببینید. اما حقیقت این است که شاید در یک دوره از کارتان کارمند یک شرکت باشید، ولی نباید اجازه دهید که این نقش، شما و حرفهتان را تعریف کند. بهتر است کارفرما را به چشم یک مشتری برای کسبوکار خودتان ببینید. شاید فقط یک مشتری داشته باشید و تمام درآمدتان از همان مشتری باشد، اما چنین دیدگاهی شما را از موقعیت وابستگی و بیقدرتی به موقعیتی مستقل و خودمختار سوق میدهد.
نکته: اولین تغییری که باید در مسیر شغلی خود ایجاد کنید، تغییر نگرش از یک کارمند صرف به یک صاحب کسبوکار است. همین تغییر ذهنیت در ابتدای کار، نگاه شما را به حرفهتان عوض میکند و باعث میشود به مدیریت آن توجه بیشتری داشته باشید.
چگونه مثل یک کسبوکار فکر کنیم؟
اما فقط فکر کردن به خودتان به عنوان یک کسبوکار کافی نیست. باید دقیقاً درک کنید که این طرز تفکر چه معنایی دارد و چطور میتوانید از آن بهره ببرید.
برای شروع، باید ببینید چه چیزی یک کسبوکار را موفق میکند. هر کسبوکار برای موفقیت به چند عامل اساسی نیاز دارد.
اول از همه، باید محصول یا خدمتی برای ارائه داشته باشد. کسبوکاری که چیزی برای فروش ندارد، نمیتواند درآمد کسب کند. حالا از خود بپرسید: شما چه چیزی برای فروش دارید؟ محصول یا خدمت شما چیست؟
به عنوان یک توسعهدهندهی نرمافزار، ممکن است یک محصول دیجیتال برای فروش داشته باشید (که در فصل ۱۳ بیشتر به آن میپردازیم)، اما اغلب توسعهدهندگان، خدمات توسعهی نرمافزار را ارائه میدهند. توسعهی نرمافزار طیف وسیعی از فعالیتها را شامل میشود، اما به طور کلی، شما در حال فروش توانایی خود برای تبدیل یک ایده به واقعیت دیجیتالی هستید.
نکته: خدمتی که شما ارائه میدهید، توسعهی نرمافزار است.
فقط همین طرز فکر که شما ارائهدهندهی یک خدمت هستید، تأثیر عمیقی بر نحوهی نگرش شما به مسیر شغلیتان دارد. کسبوکارها دائماً محصولاتشان را بهبود میبخشند؛ شما هم باید همین کار را انجام دهید.
خدمتی که شما به عنوان یک توسعهدهنده ارائه میدهید، ارزش ملموسی دارد و این وظیفهی شماست که نهتنها این ارزش را شفاف بیان کنید، بلکه نشان دهید چه چیزی شما را از هزاران توسعهدهندهی دیگر متمایز میکند.
این ما را به بحث بازاریابی میرساند که در بخش بعدی به طور مفصلتر بررسی خواهیم کرد. اما فعلاً باید بدانید که داشتن محصول یا خدمت بهتنهایی کافی نیست. باید بتوانید مشتریان بالقوه را از وجود آن آگاه کنید. بسیاری از شرکتها این حقیقت را درک کردهاند و به همین دلیل بخش زیادی از زمان و هزینهی خود را صرف بازاریابی میکنند.
به عنوان یک توسعهدهندهی نرمافزار، شما هم باید به فکر بازاریابی باشید. هرچه بهتر خدمات خود را معرفی کنید، میتوانید قیمت بالاتری برای آن تعیین کنید و مشتریان بیشتری جذب کنید.
متفاوت از دیگران عمل کنید
بیشتر توسعهدهندگانی که تازه وارد بازار کار میشوند، چنین نگرشی ندارند. آنها به جای اینکه با قدرت وارد این عرصه شوند، با یک صدای کمرمق و بیاثر ظاهر میشوند. پس شما مثل آنها نباشید!
بهجای آن:
✅ بر روی خدمتی که ارائه میدهید و روش بازاریابی آن تمرکز کنید.
✅ به راههای بهبود خدمتتان فکر کنید.
✅ روی یک حوزهی خاص تخصص پیدا کنید.
✅ بهجای ارائهی خدمات عمومی، به یک متخصص تبدیل شوید که خدمات خاصی را به یک نوع مشتری مشخص ارائه میدهد.
همچنین باید به این فکر کنید که چگونه میتوانید مشتریان خود را پیدا کنید. بیشتر توسعهدهندگان فقط یک رزومه تهیه کرده و آن را برای شرکتها و استخدامکنندگان ارسال میکنند. اما وقتی مسیر شغلی خود را به عنوان یک کسبوکار در نظر بگیرید، آیا این بهترین و تنها راه برای یافتن مشتریان است؟
البته که نه! بیشتر شرکتهای موفق یاد میگیرند که چگونه مشتریان را به سمت خود جذب کنند، بهجای آنکه به دنبال مشتریان بروند.
شما هم میتوانید همین کار را انجام دهید، آن هم با استفاده از تکنیکهایی که در بخش دوم این کتاب بررسی خواهیم کرد. اما حتی بدون دانستن جزئیات، نکتهی کلیدی این است که خارج از چارچوبهای معمول فکر کنید و مثل یک کسبوکار بیندیشید.
🔹 بهترین روش برای جذب مشتریان چیست؟
🔹 چگونه میتوانید خدمات خود را به بهترین شکل معرفی کنید؟
اگر بتوانید به این دو سؤال پاسخ دهید، مسیر شغلی خود را با یک طوفان واقعی آغاز خواهید کرد!